پنجشنبه ۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

x بستـــن

تشیع و عقل گرایی

تشیع و عقل گرایی

گفت‌وگوی دکتر رضا برنجکار با گروه تأمین اخبار و اطلاعات علمی دانشگاه ادیان و مذاهب در باره‌ی سرفصل‌ها و نحوه تدریس درس «تشیع و عقل گرایی»


لطلفاً کمی در مورد سرفصل‌های درس تشیع و عقل گرایی توضیح دهید؟

راجع به سرفصل‌های این درس باید گفت که سرفصل‌ها در مجموع خوب است، در عین حال کمی هم نیاز به اصلاح دارد. در اهداف درس بیان شده که این درس به بررسی آموزه‌های شیعی در باب عقل و عقل‌گرایی می‌پردازد، اما در عمل ما می‌بینیم که برخی از موارد مطرح شده، ارتباط چندانی به این درس ندارد، به عنوان نمونه از مکتب مشائی فارابی یا ابن سینا یا شیخ اشراق سخن به میان رفته که اولاً تعدادی از این فلاسفه شیعه نبوده و از اهل سنت هستند مانند سهروردی یا فارابی و ثانیاً این مباحث، بحث فلسفی فلسفه مشاع است و به عقل‌گرایی مربوط نمی‌شود، این درس بیان این نیست که عقل در فلسفه چگونه است، بلکه ما می‌خواهیم ببینیم که عقل در تفکر شیعی چگونه است، شیعه در اینجا اعم از امامیه و غیر امامیه (اسماعیلیه و زیدیه) می‌باشد.

وقتی که ما از تشیع بحث می‌کنیم، باید به متفکرانی بپردازیم که تشیع را بیان کرده‌اند و تشیع هم در واقع یعنی قرآن و اهل بیت (ع)، بنابراین ما باید به اندیشه‌های متکلمان شیعه بپردازیم والا دیدگاه‌های فلاسفه آن هم فلاسفه غیر شیعه وجهی ندارد.

برخی از موارد نیز باید بیشتر مورد توجه قرار می‌گرفت از جمله اینکه ابتدا قرآن و روایات و سپس مکاتب شیعی مورد بررسی قرار می‌گرفت. بهتر می‌بود که مکاتب به صورت مجزا مورد بحث قرار گیرد مثلاً مکتب کوفه، مکتب بغداد، مکتب قم، نوبختیان، مکتب حله و غیره. در سرفصل فعلی هیچ اشاره‌ای به مکاتب مختلف نشده است و فقط اشاره مختصری به تفکر شیعی در قرن چهارم شده که اشاره به مکتب بغداد دارد و آن نیز تصریح نشده است. اگر سرفصل به صورت مکتب به مکتب یا قرن به قرن نوشته می‌شد، بهتر بوده و بیشتر جای کار می‌داشت.

چالش‌های اساسی حوزه تدریس شما چیست؟ و روش تدریس شما به چه صورت است؟

یکی از چالش‌های اساسی این است که تصور من چنین بود که اکثر دانشجویان این رشته کسانی هستند که در مقطع کارشناسی ارشد در رشته کلام تحصیل کرده‌اند، ولی معلوم شد که اکثراً در رشته علوم قرآن و حدیث تحصیل کرده‌اند که این مسئله خلاف انتظار بود؛ به هرحال اگر دانشجویان در مقطع قبل در رشته کلام تحصیل کرده بودند، مباحث این درس بهتر و راحت‌تر قابل طرح بود، البته چون دانشجویان فعال و با استعدادی هستند، این خلأ را پر کرده‌اند.

در مورد روش تدریس نیز باید بگویم که ابتدا در چند جلسه کلیات، اهداف درس و موضوعاتی را که باید مطرح شود، به طور خلاصه گفته و منابعی که مورد استفاده قرار می‌گیرد را معرفی می‌نماییم که این تقریباً در سه جلسه مطرح می‌شود، سپس مباحث درس بین دانشجویان تقسیم‌بندی می‌شود تا به مطالعه و تحقیق بپردازند و نتیجه آن را در کلاس مطرح نمایند و به طریق مشارکتی بین استاد و دانشجویان به بحث گذاشته شود که این تقسیم‌بندی به صورت مکتب به مکتب انجام شده است و بیشتر سعی بر آن بوده که موضوعات و مکتب‌هایی به افراد داده شود که مقایسه‌ای بوده و کمی باهم در تضاد باشند؛ در پایان‌ترم نیز اگر فرصتی باقی بود، یک مرور مختصر دیگر بر مطالب درس خواهد شد. بنابراین درس در دو مرحله یکی اجمالی توسط استاد و دیگری مفصل و به صورت مشارکتی در طول‌ترم ارائه می‌گردد.

لطفاً کمی در مورد منابع درسی و تحقیقی کلاس خود توضیح دهید؟

در مورد تحقیقات کلاسی، همان تقسیم مکاتب میان دانشجویان و ارائه گزارش توسط آنان به عنوان کار تحقیقی کلاسی محسوب می‌شود که البته به پیشنهاد خود دانشجویان علاوه بر اینکه تحقیق آنان در کلاس ارائه می‌شود، باید به عنوان یک مقاله، حتی الامکان در یک مجله علمی پژوهشی ارائه و چاپ شود.

روش ارائه این تحقیقات نیز به این گونه است که بیشتر سعی شده مکاتبی به دانشجویان اختصاص داده شود که علاوه بر هم عصر بودن و یا نزدیک بودن از نظر زمانی، کمی باهم تضاد داشته و نیاز به کار مقایسه‌ای داشته باشد از جمله مکاتب قم و نوبختیان که برای یک دانشجو در نظر گرفته شده است و یا مکاتب اخباریان و اصولیان که برای دانشجوی دیگری در نظر گرفته شده است یا مکاتب بغداد و معتزله که اختصاص به دانشجوی دیگری دارد.

در مورد اشخاص نیز به دانشجویی موضوع علامه مجلسی و ملاصدرا را دادیم و از معاصرین نیز دو جریان مقابل هم از جمله نوصدراییان (علامه طباطبایی) و مکتب تفکیک (میرزا مهدی اصفهانی) انتخاب شد.

در مورد منابع نیز باید بگویم که برای این درس منبع واحدی وجود ندارد و هر دانشجو بر اساس کار تحقیقی که انجام می‌دهد، منابع مختلفی را بررسی می‌نماید، برخی از منابع روایات و نقل قول‌هایی است که در مورد مکتب‌های فرق و مذاهب مختلف است مانند مکتب کوفه و اصحاب ائمه (ع)، برخی از مکاتب نیز دارای کتاب‌هایی هستند مانند مکتب بغداد یا مقالاتی که راجع به آنها نوشته شده است که اینها منابع اصلی هر دانشجو برای تحقیق کلاسی اوست.

چه پیش‌نیازها و اقداماتی برای آمادگی دانشجویان جهت حضور در کلاس این درس لازم است؟

به طور کلی مقدماتی که برای ورود به این درس لازم است، آشنایی با مباحث تشیع و نیز علم کلام می‌باشد، دانشجویان می‌بایست به طور کلی با تشیع و به طور خاص با علم کلام تشیع آشنایی داشته باشند، زیرا در این درس ما با احکام، اخلاق و... سر و کار نداریم بلکه مباحث پیرامون عقل‌گرایی است که در کلام تشیع مورد بحث قرار می‌گیرد؛ البته دانشجویانی که به مقطع دکتری وارد می‌شوند، تا حدی با این مباحث آشنایی دارند، ولی بهتر است پیش از شروع شدن درس و در ابتدای ترم کتاب‌هایی را که در مورد مکاتب تشیع نوشته شده است مطالعه نمایند و اگر حداقل 2 کتاب را در این زمینه مطالعه کنند، خوب است.

ما در ابتدای ترم کتابی به نام «سرچشمه‌های حکمت» را معرفی کردیم که در مورد بحث عقل در مکاتب مختلف است، دانشجویان با مطالعه این کتاب در ابتدای ترم و یا در طول آن، تا حد زیادی با مباحث درس آشنا شده و باعث فهم عمیق‌تر مطالب برای آنان می‌شود، به عنوان نمونه در جلسات گذشته تعدادی از دانشجویان تحقیق خود را در کلاس ارائه داده‌اند که گزارش آنان با توجه به اینکه رشته‌شان در مقطع قبل کلام نبوده، فوق انتظار ما بوده است.

دسته بندی ها:
مصاحبه‌ها

مطالب مرتبط