جمعه ۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

x بستـــن

نقد ارسطو از نظریه سقراطی- افلاطونی «وحدت فضیلت و معرفت»

چکیده:

تحلیل فضیلت و ارتباط آن با معرفت از مباحث مهم فلسفه اخلاق است که نحوه برداشت از آن در علم اخلاق نیز مؤثر است. سقراط که گاه او را موسس فلسفه و پدر فلسفه اخلاق مى‏نامند (فرانکنّا، 1376: 20) فضیلت را لازمه معرفت مى‏دانست و بر آن بود که اگر کسى خوب و بد را از هم باز شناسد، هیج عاملى نمى‏تواند او را به عملى بر خلاف معرفتش وادار سازد. پس از سقراط دیگر فلاسفه در مقابل این نظر واکنش نشان دادند. شاگرد او افلاطون نظریه استادش را پذیرفت، اما شاگرد افلاطون، ارسطو، نظریه سقراط را انکار کرد و به تفصیل به نقد و بررسى آن پرداخت. هدف اصلى این مقاله بیان نقدهاى ارسطو بر نظریه سقراط است. این نقدها از یک سو دیدگاه ارسطو را درموضوع مورد بحث، تبیین مى‏کند و از سوى دیگر با طرح احتمالات مختلف درباره نظریه سقراط و نقد و بررسى آنها، پرتوى بر نظریه سقراط مى‏افکند. مهمترین نقد ارسطو، بر نظریه سقراط این است که این نظریه، تأثیر گرایشها و انفعالات نفسانى بر اعمال را نادیده مى‏گیرد. نکته قابل توجه این است که به نظر مى‏رسد، ارسطو در نقد یکى از تقریرهاى نظریه سقراط، خود را ناتوان از ارائه ردّى قاطع مى‏بیند و در مقابل آن تسلیم مى‏شود.

مرورگر شما اجرای فایل PDF را پشتیبانی نمی کند.

دسته بندی ها:
مقالات
،
فلسفه غرب

مطالب مرتبط