سه شنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۳

x بستـــن

جلسه 4



استاد برنجکار در جلسه‌ی چهارم از سلسله دروس قواعد کلامی عدل، به ادله و جمع‌بندی بحث حسن و قبح از دیدگاه اشاعره پرداختند. ایشان در جمع‌بندی نظر اشاعره اشاره کردند که آن‌ها برخی معانی حسن و قبح را می‌پذیرند و برخی را قبول نمی‌کنند.

معانی مورد پذیرش اشاعره

اشاعره حسن و قبح عقلی را به این معانی می‌پذیرند:

  1. حسن به معنای ملایم با طبع آدمی و قبیح به معنای منافر با آن؛ مثلاً طبیعت انسان از آرامش لذت می‌برد و از نبود آن رنج می‌کشد.
  2. حسن به معنای موافق با غرض‌های آدمی و قبیح به معنای مخالف با آن؛ مثلاً غنیمت شمردن فرصت‌ها، موافق غرض انسان و ازدست دادن آن‌ها مخالف آن است. به این مورد مصلحت و مفسده یا سود و زیان نیز می‌گویند.
  3. حسن به معنای صفت کمال و قبیح به معنای صفت نقص؛ مثلاً علم، حسن و جهل قبیح است.
  4. حسن به معنای استحقاق مدح و پاداش و قبیح به معنای استحقاق ذم و کیفر؛ البتّه به شرطی که در میان انسان‌ها و بر اساس موارد معانی قبلی حسن و قبح باشد و لازمه‌ی آن سرایت دادن آن به افعال الهی نباشد و نیز بدون ملازمه با حکم شرع.

معنانی غیرقابل پذیرش نزد اشاعره

اشاعره حسن و قبح را به این معنانی نمی‌پذیرند:

حسن و قبیح ذاتی افعال که عقل آن را بفهمد و درمورد افعال خدا و انسان جاری باشد و نتیجه‌اش استحقاق پاداش یا عقاب نزد خدا باشد.

فخر رازی (از علمای اشاعره): ممکن است عقلای عالم، استحقاق پاداش و عقاب را بین خود اعتبار کرده باشند؛ اما این اعتبار را نمی‌توان به خداوند سرایت داد. هم‌چنین نمی‌توان گفت نزد خدا نیز این استحقاق وجود دارد.

ادله اشاعره

دکتر برنجکار پس از بررسی معانی، به توضیح ادله‌ی اشاعره و نقد آن پرداختند. در این جلسه به پنج مورد از ادله‌ی اشاعره اشاره شد:

دلیل اول

خداوند مالک همه چیز است و مملوک کسی نیست؛ پس کسی نمی‌تواند برای او حدی تعیین کند و بگوید خدا این کار را نباید انجام دهد.

پاسخ:

  1. مالک بودن دلیل بر جواز انجام هر کاری در مورد مملوک نیست.
  2. کیفر دادن بی‌گناه از سوی مالک یا غیر مالک در هر صورت قبیح است.
  3. این استدلال مصادره به مطلوب است؛ زیرا با مفروض دانستن عقلی و ذاتی نبودن حسن و قبح، گفته شده مالک می‌تواند خوب و بد را اعتبار کند. هم‌چنین باید پرسید که همین باید و نباید استدلال خود را (این‌که چون خداوند مالک است باید بتواند هرکاری بکند) از کجا می‌گویند؟

دلیل دوم

گاه فعل با یک ماهیت هم حسن است و هم قبیح (مثل قتل به خاطر قصاص و قتل از روی ظلم)؛ در حالی که اگر ذاتی و عقلی باشد این گونه نخواهد بود.

پاسخ:

دراین موارد حسن و قبح را به ماهیت فعل نسبت نمی‌دهیم؛ بلکه به خاطر عنوانی است که روی فعل آمده است. قتل از آن رو که قصاص است، حسن و از آن رو که ظلم است، قبیح می‌باشد.

دلیل سوم

تصدیق به حسن یا قبح با تصدیق به بدیهیات، تفاوت وجود دارد.

پاسخ:

اگر حسن یا قبح را هم مانند دیگر بدیهیات درست درک کنیم، همان گونه آن‌ها را تصدیق می‌کنیم، حسن و قبح عدل و ظلم را هم تصدیق خواهیم کرد.

دلیل چهارم

حسن و قبح ذاتی تالی فاسد دارد: اگرفردی، به دروغ بگوید: «زید درخانه نیست»، قبیح بودن مستند به چیست؟ یا مستند به لفظ است یا مستند به نبودن زید (امر عدمی) یا مستند به لفظ و نبودن زید با هم. درهر سه مورد نمی‌توان گوینده را مستحق عقاب دانست.

پاسخ:

قبیح بودن کذب به این خاطر است که گوینده خلاف واقع حرف زده است.

دلیل پنجم

ادله نقلی مانند «ما کنا معذبین حتی نبعث رسولا» نشان می‌دهد تا زمانی که شارع از طریق رسول، استحقاق عقاب را مشخص نکند، با استحقاق عقابی که عقل می‌فهمد، خداوند کسی را عذاب نمی‌کند.

پاسخ:

این اشکال به مبنای معتزله که خلف وعید را هم مانند خلف وعده قبیح می‌دانند، وارد است؛ اما به امامیه وارد نیست.