گفتگو با حجت الاسلام برنجکار درباره مکتب تفکیک و مناظره نصیری و غرویان
گفتوگوی دکتر رضا برنجکار با خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فار...
شنبه ۰۱ دی ۱۴۰۳
گفتوگوی دکتر رضا برنجکار با پایگاه رسای اندیشه (6)
رسای اندیشه - برخی معتقدند انقلاب محصول نظام فکری امام بود. نظام فلسفی عرفانی فقهی، باعث نظریه سیاسی امام شد.
من معتقدم هیچ نسبتی بین عرفان و فلسفه و نهضت امام خمینی نیست. امام بر اساس دیدگاه ولایتفقیه که کاملاً فقهی و مستند به آیات و روایات و مستند به سیره معصومین است حرکت کرد. او این بحث را ابتدا درسش را گفت و منتشر کرد و سپس عمل کرد. امام میفرماید کسی که به زندگی پیامبر(ص) و سیره معصومین(ع) و حکومت ایشان، نگاه کند با خود فکر میکند که اینها برای چه آمدهاند؟ ولایت فقیه برایش اثبات می شود. ولایت فقیه فلسفه عملی فقه ماست. این تعبیر امام است که بدون ولایتفقیه، فقه معنا ندارد در فقه همهجا میبینید حاکم و حکم آمده است. حدود و دیات که بدون حکومت قابل اجرا نیست. امام به نظر من فکرش بر اساس فقه است. فقه نیز دو جریان داشت. عدهای فقه را فردی میدانستند و عده ای هم فردی و هم اجتماعی و سیاسی. امام بر اساس این دیدگاهی که نسبت به مجموعه اسلام و فقه و منابع دینی داشت رهبری انقلاب را به دست گرفت. بعضیها متأسفانه میخواهند همه چیز را به فلسفه و عرفان ربط بدهند چون خودشان گرایشهای فلسفی دارند میخواهند امام را هم مصادره کنند. ما انکار نمیکنیم امام فلسفه و عرفان می دانسته است اما محوریت انقلاب، فقه و ولایت فقیه است.
این تفکرات تبعات دارد، خطرناک است. مردم برای اسلام انقلاب کردند نه برای عرفان ابن عربی و فلسفه ملاصدرا. شما ببینید امام در صحیفه، بیشترین واژهای که بهکاربرده است اسلام است. آمار دقیق یادم نیست که گویا چند هزار بار این واژه را به کاربرده است. فرمود « اینقدر نگویید«من»،بگویید«اسلام»، «قرآن کریم»، «حدیث»، «فقه».»
فلسفه درجای خودش محترم است اما نباید همه چیز را به آن تحویل کنیم. تحویلگرایی امری غلط است. امام وقتی انقلاب را شروع کردند، آن موقع زعمایی در مشهد بودند که از همه مهمتر شاید شیخ مجتبی قزوینی بود. شاید به یک معنا زعیم حوزه خراسان بود. ایشان با علما میروند پیش امام بیعت میکند و حین انقلاب در همین مشهد، اطلاعیههایی که به نفع انقلاب صادر میشد همه با امضای آقای مروارید و شیخ جواد آقای تهرانی بود. پشتوانه انقلاب اینها بودند. اینها با فلسفه و عرفان میانهای نداشتند. پس نگوییم انقلاب برای فلاسفه است. این حرفها ظلم در حق انقلاب و مردم است.
رسای اندیشه - مراحلی که عرفان میگوید حجیت ندارد؟
آنها مختلف است؛ در عرفان عملی مقامات و احوال مختلفی نوشتهاند.اصل و کلیتش که ما باید تهذیب کنیم و تقوا و مراقبه داشته باشیم صحیح است.
رسای اندیشه - روایتی داریم من لم یحاسب نفسه ...
درست است. پیامبر میفرماید من آمدم «لاتمم مکارم الاخلاق». خود قرآن کریم رسولالله را اسوه حسنه معرفی می کند. اینکه ما نماز میخوانیم درست است تکلیف است اما نماز برای چیز دیگری است. «اقم الصلوه لذکری» بله تکلیف هم هست و باید انجام دهیم ولی نماز باید ما را به یاد خدا بیندازد. نماز باعث شود ما خداوند را شهود کنیم. از حضرت علی علیهالسلام پرسیدند که آیا خداوند را وقتی عبادت کردی رؤیت کردی؟ تعبیر رویت شدیدتر از شهود است. حضرت میفرماید خدایی را که ندیده باشم اصلاً عبادت نمیکنم. بعد پرسیدند چگونه؟ فکر کردند که جسم دارد پس صورت و قدش چگونه است؟ فرمود وای بر تو. من چه میگویم تو چه میگویی؟ با چشم که خداوند را نمیشود دید بلکه رؤیت قلبی است و با حقیقت ایمان. باید نماز بخوانی با توجه که این شهود حاصل شود و باید ایمانت را بالا ببری. طبیعی است که کسی ربا میخورد و گناه میکند نمیتواند شهود کند. کسی که به دیگران ظلم میکند چه شهودی میتواند بکند. اینها به هم ارتباط دارد. این نیست که ما برویم در جنگل و کوه و جای دوری، چله نگه داریم. امام چهکار کرد؟ امام در متن مردم بود و عارف بود. این مهم است؛ یعنی انسان بیاید با مردم زندگی کند و ظلم نکند. حدود شرعی را رعایت کند و تلاش کند و نماز بخواند و تقوا داشته باشد. این که به گوشهای بروید، هنر نیست. مهم این است که در میان مردم باشی و بتوانی ظلم کنی و نکنی، این هنر است. سیره معصومین عزلت نشینی و چلهنشینی نبود. وقت نماز که میشد رنگ حضرت سجاد علیهالسلام عوض میشد. در مناجات شعبانیه هست که «و انر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک». نگوییم نماز که ما را به اینجا نمیرساند پس برویم خودمان یک چیزهایی درست کنیم. مسجد که به درد نمیخورد خانقاه بسازیم. خمس و زکات به درد نمیخورد اموالمان را ده قسمت کنیم. بهجای نماز بیاییم ذکر خفی و جلی بگوییم و حلقه درست کنیم. اگر اینها راه بود، خداوند اینها را میگفت. راه همین است که خودش گفته است و او بهتر میداند چه چیزی ما را به خودش نزدیک میکند.
البته بعضی می گویند شهود کردیم فلان مطلب را. خوب ممکن است القای شیطان باشد. ابنعربی در فتوحات بحثی دارد میگوید شهود دو قسم است: رحمانی و شیطانی. چون در قرآن کریم هست که خداوند دست شیطان را باز گذاشته است حتی در قلب انسان. کار اصلی شیطان همین است. حتی در قلب پیامبر وسوسه میکرد اما خداوند فرمود «فیسنخ الله ما یلقی الشیطان». شیطان همه را وسوسه میکند ولی یک عده اعتنا نمیکنند یک عده گوش میدهند. ابنعربی میگوید که کشف و شهود ممکن است شیطانی باشد و کشف وشهودی که حتماً رحمانی است و شیطان نمیتواند در آن نفوذ کند شهود پیامبر(ص) است؛ لذا باید شهودمان را به شهود پیامبرعرضه کنیم– البته مانمیگوییم شهود میگوییم وحی–حالا قطع نظر از تعابیری که به کار میبرد اصل مطلب درست است؛ یعنی ما ممکن است اشتباه کنیم معصوم نیستیم اما پیامبر معصوم است و خداوند عصمتش را ضمانت کرده است. تعبیرابنعربی در فتوحات این است که کشف و شهود مقیداست و مطلق. کشف و شهود مقید برای ماست که احتمال اغوای شیطان است و بر شهود مطلق که به تعبیر ما وحی است عرضه میکنیم.
رسای اندیشه - این حرف درستی است؟
بله کاملاً درست است. اگر انسان به این حرف عمل کند ، هم حق را یافته است و هم شهود کرده است. ممکن است گاهی آدم حق را بداند چیست ولی شهود را نه. مثلا ًمیداند جهنمی هست اما نمیبیند. مشی فلسفی و استدلالی و نقلی اینگونه است. گاهی ممکن است جهنم را ببیند. چنانکه در روایات هست که پیامبر فرمود که من میشنوم صدای کسانی که عذاب میشوند. منتهی صحبت در این است که آیا ابن عربی به همین حرف خودش عمل کرده یا این که به جای عرضه شهود خودش به وحی، وحی و شهود را براساس عقایدی که از دیگران گرفته تفسیر به رای کرده است.
در عرفان هم همین را میتوانیم بگوییم. اینکه عارف در مقام ثبوت مطالبی را از دین میگیرد، وقتی شهود میکند این شهود قابل تفسیرهای مختلف است یعنی شما مثلاً نوری را میبینید، یکی میگوید این خداست. یکی می گوید این خدا نیست، این نور عقل است.
روش عرفان، روش شهودی است و این روش بهتنهایی کافی نیست. چون شهود اولاً با اشکال ابنعربی ممکن است القای شیطانی باشد. برای تمایز چه ملاکی دارید؟ این بحث در آخر تمهید القواعد هم هست. در کتب مختلف عرفانی این مهمترین اشکالی است که به روش عرفان مطرح است. اشکال دوم که شاید مهمتر از آن هم باشد، تفسیرپذیری شهود است. تفسیرهاکه خود شهود نیست. آن تفسیرها را از کجا به دست میآورید؟