در تعاملاتی شما كه به عنوان كارشناس كلام اسلامی با آیتالله خامنهای داشتهاید، چه نكتهای بیشتر برایتان جالب توجه بوده است؟
نكتهای كه من در ارتباط با كار تخصصی خودمان یعنی كلام و فلسفه از سخنان گوناگون ایشان برداشت كردم- از جمله در سخنرانی اخیر روز 5شنبه برای طلاب یا جلسات تخصصی كه با استادان كلام و فلسفه خدمت ایشان رسیدیم- این است كه ایشان در كنار تفقه در دین و فهم معارف دینی، روی جنبه "دفاع از دین" تأكید دارند. من احساس میكنم این دغدغه ایشان است و خیلی هم شدید و جدی است كه نباید كار ما حوزویان منحصر به استنباط و حداكثر تبلیغ معارف دین باشد. بلكه جنبه دفاع از دین كه فلسفه و كلام آن را بر عهده دارند نیز باید در حوزه تقویت شوند. در واقع باید برای همه شبهاتی كه در دنیا مطرح میشود- چه درباره اصل دین و خدا و چه درباره اسلام و مذهب شیعه- جوابهای متعدد و محكم ارائه شود و این نمیشود مگر با تقویت دانشهای عقلی.
به نظر میرسد كه آقا همیشه در صحبتهایشان بر فلسفه و كلام- هر دو و در كنار هم- تأكید میكنند؛ گرچه اینها در یك رتبه نیستند. فلسفه دانشی است كه وظیفهاش اصالتاً پاسخ به شبهات نیست. موضوع فلسفه بحث از "وجود بما هو موجود" است. این كلام است كه موضوع آن تبیین و دفاع از اعتقادات دینی است. منتها فلسفه میتواند به كلام كمك كند. اگر به كتاب كشف المراد علامه حلی نگاه كنید میبینید كه حدود دو سوم مباحث آن امور عامه و فلسفی است. یعنی كلام نیست اما میتواند در الهیات و اعتقادات دینی مورد استفاده قرار بگیرد.
بنابراین فلسفه دانشی است كه میتواند به دفاع از اعتقادات دینی كمك كند. به تعبیر امروزی فلسفه در صف نیست، در ستاد است و دانش پشتیبان كلام. این كلام است كه در صف مقدم دفاع از اعتقادات دینی قرار گرفته است. لذا در كنار توجه به فلسفه باید به كلام هم بپردازیم. مثلاً فلسفه نمیتواند به شبهات وهابیت پاسخ دهد؛ همینطور به بحثهایی كه در رابطه با عصمت و معجزه و... مطرح است. اینها وظیفه فلسفه نیست. پس در كنار تقویت فلسفه باید به تقویت كلام هم توجه كنیم. چنانكه آقا هم هرگاه از فلسفه صحبت میكنند با استدراكی میفرمایند: فلسفه و كلام. در سخنرانی 5شنبه گذشته هم ایشان فرمودند منظور من دانشهای عقلی است. بعد هم فرمودند تفسیر هم لازم است و به كمك میآید. فلسفه هم مثل تفسیر و حدیث، مبانی را مشخص و به ما برای دفاع از دین در قالب كلام- كه خط مقدم جبهه پاسخگویی است- كمك میكند.
راهكار عملی تقویت دانشهای عقلی برای كمك به تولید علوم انسانی اسلامی چیست؟
در حوزه انجمنهای علمی داریم كه یكی از آنها كلام است. این انجمنهای علمی كه زیر نظر معاونت پژوهشی حوزه تأسیس شدهاند، باید مورد توجه ویژه قرار بگیرند. اگر ما از علوم انسانی بحث میكنیم و میگوئیم حوزه باید در این زمینهها جلو بیاید، باید انجمنهای تخصصی علمی مثل انجمنهای حقوق، مدیریت، سیاست، جامعهشناسی و... را تقویت كنیم. چون اعضای آنها نخبگانی هستند كه نوعاً هم در تخصص حوزوی دارند و هم تخصص دانشگاهی. آقا هم فرمودند مسأله فقط این نیست كه بدانیم اسلام چیست. باید بدانیم دیگران چه میگویند و ناظر به پرسشهای آنها علوم انسانی را تولید و پاسخگو باشیم.
اینها كه در انجمنهای علمی جمع شدهاند، هم در علوم حوزوی متخصصاند و هم بسیاری از آنها دكترای تخصصی در یكی از علوم انسانی دارند و استاد دانشگاهاند یا دستكم دانشگاه دیدهاند. این انجمنها ظرفیت مناسبی برای حوزه در تولید علوم انسانی هستند. باید به این انجمنها توجه داشته باشیم و در كنار حمایت، از آنها كار خواسته شود.
با توجه به اینكه رهبر معظم انقلاب دانشموخته حوزه علمیه مشهد هستند و باتوجه به جو ضد فلسفه این حوزه، آیا میشود گفت كه ایشان با برخی استادان خود و بزرگان آن حوزه اختلاف مشرب و ممشا دارند؟ چون همانطور كه شما اشاره كردید، دستكم و با نگاه حداقلی، ایشان به لزوم تحصیل و تقویت فلسفه به عنوان پشتیبان كلام معتقد هستند.
ایشان در صحبتهایشان از جمله در همین سخنان روز 5شنبه اشارهای به بزرگان حوزه علمیه مشهد مانند میرزا جوادآقا تهرانی و شیخ مجتبی قزوینی داشتند. با توجه به صحبتهای دیگری هم كه آقا در این موضوع دارند، من فكر میكنم ایشان معتقدند باید میان این گرایشها جمع كرد؛ چون هدف ما یكی است. باید بر قدر مشتركها تأكید كرد. ایشان در بحث اخلاق اشاره كردند كه دیدگاهها و مبانی نظری مختلفی وجود دارد اما همه صاحبنفس و پاكند و اهل تزكیه و تهذیب هستند. بنابراین گرچه اختلاف دیدگاه وجود دارد، باید از همه استفاده شود.
باتوجه به دیگر فرمایشهای آقا فكر میكنم در بحث فلسفه و كلام هم ایشان همین نظر را دارند. در طول تاریخ هیشه فلاسفه و متكلمان با هم دعوا داشتهاند و گاهی كارشان به تكفیر یكدیگر میانجامیده ولی ما باید از همه ظرفیتها استفاده و آنها را تقریب كنیم. باید مباحث اختلافی را در محیط علمی مطرح كنیم و در هدف مشترك كه دفاع از دین است، همكاری كنیم. نظر ایشان این است كه از دعوا و درگیری پرهیز شود و دیدگاهها و بحثهای اختلافی در محیطی علمی مثل كرسیهای نظریهپردازی مطرح شود. گذشته از اینكه همه هدف مشترك دارند و میخواهند از دین دفاع كنند.
در دفاع از دین، گاهی مخاطب جواب فلسفی را میپسندد و گاهی هم آن مبانی فلسفی را قبول ندارد و یك جواب كلامی را بیشتر میپذیرد. یكی هم مذاق عرفانی دارد و جواب عرفانی را بیشتر و بهتر میپسندد. ما باید جوابهای متنوع و در سطوح مختلف داشته باشیم. قرآن میگوید باید با حكمت، موعظه حسنه و جدال احسن پاسخ داد. یعنی باتوجه به مخاطبان، باید سه گونه پاسخ داشته باشیم. یكی را باید موعظه اخلاقی كرد، با یكی باید استدلال آورد و با یكی جدل و احتجاج كرد. چه اشكالی دارد كه با توجه به مخاطبان، جوابهای مختلفی آماده كرد تا هر كسی به فراخور مبانیای كه انتخاب كرده و سلایقش، یكی از آنها را انتخاب كند و بهره بگیرد. نباید یك دیدگاه را بگیریم و بقیه را حذف كنیم.
آنچه من میبینم این است كه آقا در صحبتهای مختلف میخواهند اینها را تقریب كنند تا همه باشند و فعالیت كنند اما با دو رعایت دو اصل: یكی اینكه همه در راستای دفاع از دین باشند و دیگر اینكه از دعوا و درگیری و تكفیر پرهیز كنند.